بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دختر دوست داشتني ما

4شنبه سوري 92

سلام عشقم امروز اومدم از خاطرات يه ماه گذشته برات پست بذارم قربونت برم. اول بهت بگم كه حسابي بزرگ و خانوم شدي جيگر مامان.من تا سه شنبه 27 اسفند رفتم اداره يعني تا 4 شنبه سوري.يكمي زود اومدم خونه و آجي رو فرستادم كه به شلوغي نخوره. آخه با بابايي قرار گذاشته بوديم بريم برج ميلاد.خلاصه بابايي اومد و با اينكه طبق معمول زياد حوصله نداشت مارو برد و خيييلي بهمون خوش گذشت هرچند زياد آتيش بازي نديديم البته بهتر چون تو همون محوطه مون از صداي ترقه و ... خيلي مي ترسيدي. تا بالاي برج ميلاد رفتيم و شب هم رفتيم همونجا يه رستوران و شما خانوم بودي و غذاتو خداروشكر خوب خوردي.من ظرفاي سفره ي هفت سين و كه تا اون روز نگرفته بودم خريدمو تا برگرديم خونه شد...
23 فروردين 1393
1